
بعضي ها هستن وقتي به ما ميرسن با کلي اعتماد به نفس ميگن:
“من با بقيه فرق دارم و مثل همه نيستم”
بعد معلوم ميشه تنها فرقشون اينه که از بقيه خيلي بدترن …
نظرات شما عزیزان:
aynaz 
ساعت22:13---21 ارديبهشت 1392
گنجشکی باعجله و تمام توان به آتش نزديک ميشد و برميگشت!
پرسيدند:چه ميکنی؟گفت:در اين نزديکی چشمه آبی هست
ومن نوک خود را پر از آب ميکنم وآن را روی آتش ميريزم.گفتند:
حجم آتش در مقايسه با آبی که تو مياوری بسيار زياد است
و اين آب فايده ای ندارد.گفت:
شايد نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که خداوند ميپرسد :
زماني که دوستت در آتش ميسوخت تو چه کردی؟
پاسخ ميدهم :
هر آنچه از من بر مي آمد ...انجام دادم ...
پاسخ:اورین...نه تو احساس میکنم سنگ خورده به کلت شاعر شدی
برچسبها: