دلم گرفته آسمون ، نمی تونم گریه کنم ، شکنجه می شم از خودم ، نمی تونم شکفه کنم/ انگاری کوه غصه ها ، رو سینه ی من اومده ، آخ داره باورم می شه ، خنده به ما نیومده..

نظرات شما عزیزان:
غریبه 
ساعت20:47---24 ارديبهشت 1392
انگاری کوه کوه غصه ها رو سینه من اومده! …. آخ! داره باورم میشه! خنده به ما نیومده!
دلم گرفته آسمون! از خودت هم خسته ترم! …. تو روزگار بی کسی یه عمره که در به درم!
حتی صدای نفسم میگه که توی قفسم …. من واسه آتیش زدن یه کوله بار شب بس ام!
دلم گرفته آسمون! یکم منو حوصله کن … نگو که از این روزگار ، یه خورده کمتر گله کن!
منو به بازی می گیرن عقربه های ساعتم … برگای تقویم میکنن لحظه به لحظه لعنتم!
آهای زمین یه لحظه تو نفس نزن! ….. نچرخ تا آروم بگیره یه آدم شکسته تن
برچسبها: